به گزارش سرویس خبری گیشه نگار،آرش فهیم روزنامه نگار و منتقد سینما نوشت: سینمای ایران تا حدود 25 سال قبل توجه ویژهای به آثار اکشن داشت و بخش عمدهای از پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ما، به این ژانر اختصاص داشتند. فیلمهایی چون «عقابها» و «کانی مانگا» که هم در ژانر اکشن جنگی میگنجند و هم از پرفروشهای تاریخ سینمای ایران محسوب میشوند. با این حال، از اواخر دهه 70 و با ریلگذاریهای انجام شده از سوی مدیران فرهنگی و سینمایی دولت وقت، فیلمهای اکشن نیز به تدریج از سینمای ایران محو شدند! اما خوشبختانه مدتی است که تنوع موضوعی و ژانری به سینمای ما برگشته و ژانر اکشن هم به طور کجدار و مریز، احیا شده است.
«تاوان» یکی از این فیلمهاست که در ژانر اکشن تقسیمبندی میشود. این فیلم به کارگردانی رامین سهراب برای اولین بار در چهلمین جشنواره فیلم فجر با عنوان «لایههای دروغ» به نمایش درآمد و این روزها با تغییر نام، روی پرده سینماهاست. داستان این فیلم درباره یک مأمور آتشنشانی به نام سام (که نقشش را خود رامین سهراب ایفا کرده) است که در غائله آتش سوزی یک ساختمان، جان دو فرد را از میان شعلههای آتش سوزی نجات میدهد.
آرمان و پرویز دقیقا وسط یک دعوای شخصی بر سر اختلافات و نزاع مالی بودند که گرفتار این آتش سوزی شدند و سرنوشت سام به آنها گره میخورد. چون آرمان قصد انتقام گیری از پرویز را دارد و در این جریان به زندان میافتد و این اتفاق باعث مرگ همسرش شده است و بعد از چند سال، او باعث فوت زنش را هم سام و هم پرویز میداند. سام هم بعد از مجروح شدن در حادثه آتش سوزی و درمان در بیمارستان به به فنلاند میرود و آنجا ازدواج میکند و بعداز چند سال برای فروش منزل پدریاش به ایران بر میگردد و گرفتار این
انتقام جویی میشود؛ چون همسرش ربوده میشود و او برای نجات او درگیر یک مبارزه طولانی و
نفسگیر میشود.
حجم بالای صحنههای اکشن به گونهای است که «تاوان» بیش از فیلم سینمایی که نمایاننده دنیای شبهواقعی است، به بازیهای رایانهای شباهت یافته است. همان بازیهایی که قهرمان آنها از ابتدا تا انتها برای نجات، در هر مرحله دهها نفر را با فنون مختلف رزمی زمینگیر میکند و در نهایت با شکست دادن غول مرحله آخر، به کار خاتمه میدهد!
برخلاف وفور صحنههای رزمی و محوریت زندگی خصوصی یک ورزشکار رزمیکار اما روایت این فیلم ورزیده نیست و سست به نظر میرسد. فیلمنامه تاوان به قدری ضعیف است که حتی روابط بسیاری از آدمها در فیلم مبهم است؛ به طور مثال، از ابتدا تا انتها مشخص نمیشود که دختر و پسر جوانی که درکنار سام هستند، چه نسبتی با او دارند؟ آیا دوست سام هستند یا خواهر و برادرش؟! سام، بعد از درمان و رهایی از بستر بیمارستان تصمیم میگیرد تا به فنلاند برود، اما معلوم نیست که چرا فنلاند و چرا کشور دیگری نه؟ البته دلیل فرامتنی این است که «تاوان» محصول مشترک ایران و فنلاند است و علت مهاجرت کوتاه مدت شخصیت محوری فیلم به آن کشور، صرفا نمایش چند نمای کارت پستالی و تبلیغاتی از فنلاند است. بعد هم که سام همراه همسر خارجیاش به ایران میآید، باز هم اشتباهاتی در پیش رفت داستان رخ میدهد که هم از نظر منطق روایی و هم از لحاظ راهبردی و محتوایی، قابل انتقاد هستند. مثل دزدیده شدن همسر خارجی سام، در روز روشن و وسط خیابانی در تهران! باز هم جای سؤال است که مگر ربودن یک زن بزرگسال که اتفاقا رزمی کار هم هست، آن هم در معابر عمومی و در روز روشن، اینقدر ساده است؟ اما به شکلی بسیار سرسری و سادهانگارانه شده، این اتفاق در فیلم رخ داده است. جناب رامین سهراب و سایر کارگردانهایی که قصد تولید فیلم در ژانر اکشن را دارند باید توجه داشته باشند که اکشن فقط نمایش کاراته بازی و زد و خورد نیست، بلکه شما باید نقاط عطف و رخدادهای مهم داستان فیلم را نیز مطابق قواعد ژانر اکشن و به شکلی باورپذیر و منطقی طراحی کنید. یعنی در سکانسی که زن ناپدید میشود، باید صحنه ربوده شدن زن و اینکه چطور و چگونه یک بانوی ورزشکار رزمی، وسط خیابان ربوده میشود با جزئیات به نمایش دربیاید. مشکل محتوایی و راهبردی هم این است که برخلاف تصویر به نمایش درآمده در «تاوان» کشور ایران و شهر تهران در مقایسه با کشور فنلاند، جای امن تری برای زنان است! طبق آمارهای منتشره در منابع جهانی، فنلاند جزء کشورهایی با آمار بالای آزار و اذیت زنان محسوب میشود. رسانه فارسی زبانان فنلاند، در سال 2020 طی گزارشی نوشت که «بر اساس یک نظرسنجی که از سوی مرکز اخلاق ورزشی فنلاند و با همکاری مرکز تحقیقات ورزشهای برتر انجام شده است، از هر چهار ورزشکار بالای 16 سال یک نفر در پنج سال گذشته آزار جنسی را تجربه کرده است.»
نکته مهم این است که برای بومی سازی ژانرها، باید رویکرد مضمونی فیلم، در جهت غرور و افتخار ملی باشد. درست مانند فیلم «مشت اژدها» که البته در ایران با عنوان «خشم اژدها» شناخته میشود و نمونه موفق چنین فیلمی است. در این فیلم چِن زِن (با بازی بروس لی) در ژاپن وقتی تابلوی «ورود سگ و چینی ممنوع» در ورودی یک پارک میبیند با یک فن رزمی، تابلو را در هم میکوبد؛ این یعنی بومی سازی ژانر اکشن! چون اکشن در خدمت منافع و افتخار ملی قرار گرفته است.
منبع:کیهان