محمد تقی فهیم در دوشنبه نوشته تازه خود در یادداشتی با عنوان [شکست پروژه «گونی» طور در کن!؟] نوشت:
هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم «کن» در فضایی کم فروغ به کار خود پایان داد. این رویداد که در چند سال اخیر با مشارکت هالیوود سر و صدایی راه میانداخت، این دوره اماحضور امریکاییها به عینه کم رنگ بود. وجود چند فیلمساز مشهور امریکایی نیز نه تنها به رویکرد پر زرق و برق کن نیفزود بلکه بر جنبههای انتقادی و گرایش ضد امریکایی هم اضافه کرد. مثلا «فورد کوپولا» که با فیلم «مگالوپولیس» در کن بود سیاستهای دولتمردان امریکایی را زیر سوال برد و ابراز داشت: : «سیاستهای امریکا ما را به جایی رسانده است که ممکن است جمهوری خود را از دست بدهیم».
این کارگردان مشهور جهانی علنا صحبت از فروپاشی ایالات متحده به میان اورد. «الیور استون» هم به سیاق قبلی حملههای تندی را علیه ترامپ و بایدن مطرح کرد. بی تردید «تیری فرمو» مدیر جشنواره اوضاع امسال کن را مناسب نمیدید که حتی در بخش حضور زنان با وضعیت افتضاحی روبرو خواهد بود، برای همین قبل از جشنواره در پاسخ به اینکه ایا با جشنوارهای سیاسی روبرو خواهیم بود، گفت: «وقتی فیلمها سیاسی هستند، جشنوارهها سیاسی میشوند» و درهمین راستا دستور ممانعت عدم حمایت فیلمسازان از مردم فلسطین در فضای جشنواره و روی صحنه هنگام دریافت جایزه را صادر کرد. به اصطلاح میخواست سیاست بیرون از فیلمها را منع کند اما در اساس او به پیروی از دیپلماسی کشورهای اروپایی که علیرغم حمایت مردم از غزه و محکومیت کشتار و نسل کشی توسط اشغالگران صهیونیست، رسماً قاتلان کودکان غزه را محکوم نکرده و نمیکنند، همه چیز را طراحی کرده بود، اما برخی از هنرمندان حاضر در کن به انحای مختلف حمایت خود را از مردم غزه نشان دادند از جمله «کیت بلانشت»، «پاسکال کان» و … که با نمادهایی طرفیت خود را اعلام داشتند، خصوصا برخی از حاضران که در «فتوکال» دهان خود را گرفته بودند و به این وسیله اعتراض خود را نسبت به دستور سکوت از سوی مدیریت جشنواره، بروز دادند.
اما محدودیتهای اعلام شده برای «محمد رسولاف»، فیلمساز گریخته از ایران، وجود نداشت و او هنگام دریافت جایزه فرعی و تشویقی داوران، هرچه خواست علیه ایران ابراز کرد. رسولاف با توجه به پروژه طراحی شدهاش انتظار بیشتری داشت اما کم شانسی! آورد و پروژه «یلماز گونی» طور او و شرکایش به شکست انجامید تا انجا که همچنان مرحوم کیارستمی تنها ایرانی برنده نخل طلای کن باقی بماند. «یلماز گونی» که در اوایل دهه هشتاد میلادی با فیلم «راه» برنده نخل طلا شد، سناریو فیلم را در زندان ترکیه نوشته بود و پس از اینکه دکوپاژهایش توسط دستیارش اجرا شد، او از زندان گریخت و در سوییس فیلم را تدوین و به فستیوال رساند. در آن دوره که «گابریل گارسیا مارکز» عضو هیات داوران بود، بعداً افشا کرد که نخل طلا با فشارهای مدیریت جشنواره به فیلم «راه» داده شد. در واقع فیلم «راه» قابلیت سینمایی نداشت اما چون در چارچوب سیاستهای اروپا بود، مدیر جشنواره داوران را مجاب کرد که برای کن چیزهای مهمتری از مولفههای سینمایی وجود دارد. از همینرو طراحان پروژه رسولاف، با توجه به فرار او از ایران و حضور در میزانسنهای ضد ایرانی، دریافت نخل طلا را در دستان خود میدیدند، اما غافل از این بودند که « «فرمو» پروژه بزرگتر و حیاتیتری مانند کنترل فیلمسازان حامی مردم زیر بمباران اسرائیل در غزه دارد و لذا باید تمام انرژی خود و سازمان جشنواره را صرف این قضیه کند تا بخواهد به پروژه فرعی «رسولاف» بپردازد، با این حال جای یک تشویق را برای او باز گذاشتند و جایزه فرمالیته ویژه داوران را به او دادند تا فرصتی ضد ایرانی را روی صحنه این دوره سوت و کور «کن» فراهم کنند. خلاصه اینکه رسولاف سالهاست با تمام گیروگورها در ایران فیلم ساخت و جوایز جشنوارههای خارجی را هم گرفت، اثاری که اساسا بدرد هیچکس نمیخورد، حالا به زعم خودش در ایران فرهنگی!! است. تجربه نشان میدهد که او در سینمای پویا محلی پیدا نخواهد کرد مگر اینکه مانند «علی عباسی» و فیلم امسالش در کن، نمونههایی بسازد که دستاوردی جز تمسخر منتقدان و تماشاگران در پی نخواهد داشت.