بهطور کلی، کیفیت و ساختار سریال «افعی تهران» را چطور ارزیابی میکنید؟
سریال «افعی تهران» شروع خوب، گرم، متفاوت و تازهای داشت؛ ماجرای یک قتل سریالی که این بار به جای پلیس، یک سینماگر دنبالکننده آن است و قصد دارد فیلمی درباره آن بسازد و در ادامه مشخص میشود خود این سینماگر، دچار بحرانهای روانی است و… . این یک موضوع بکر و خاص به نظر میرسید. درواقع، «افعی تهران» با این داستان، تلفیقی از ژانر جنایی و زیر ژانر روانشناختی پیش روی مخاطب قرار گرفت که البته سویه رمانتیک هم در آن جریان دارد؛ اما هر چه جلوتر آمدیم، روند این سریال هم خستهتر شد؛ به طوری که طی دو، سه قسمت اخیر، ماجراهایی دائم تکرار میشوند. مثل قطع و ادامه فیلمبرداری در فیلم، رفت و آمد آرمان بیانی به مطب، مشاوره و روابط بیانی با پسرش و… . همچنین نقشآفرینی بازیگرهای این مجموعه متوسط ارزیابی میشود. پیمان معادی ابتدا متفاوت از بازیهای قبلیاش به نظر میرسید؛ اما بازی او در طول سریال، تکراری و یکنواخت است و فراز و نشیب ندارد. «افعی تهران» به بازنمایی سبک زندگی غربی و لاکچری میپردازد و نشانهای از زیست بومی و ایرانی ندارد. عجیب اینکه موسیقی متن این سریال، خارجی است و از ترانههایی به زبان انگلیسی استفاده شده است. یعنی حتی در زمینه موسیقی متن هم تلاش شده رنگ و لعاب سریال تا جایی که ممکن است، به سمت غربی و غیرایرانی بودن متمایل شود.
آیا پرداختن به سوژه خاص کودکآزاری به شکل مطلوبی در این اثر انجام شده است؟
یکی از موضوعاتی که در این سریال باید روی آن تمرکز بیشتری میشد، همین مسأله کودکآزاری است؛ اما «افعی تهران» خیلی سطحی و گذرا به این مسأله پرداخته است و به آسیبشناسی و معرفی زمینهها و علتهای بروز چنین موضوعی توجه نکرده است.
وجود رگههای پررنگ روانشناختی در کاراکتر اصلی، این اثر را در گونه درامهای روانشناسانه قرار میدهد یا صرفا با یک ملودرام عادی طرف هستیم؟
«افعی تهران» در ابتدا از یک درام روانشناسانه در سایه یک ماجرای جنایی خبر میداد؛ اما هر چه جلوتر آمد، این جنبهها در کار کمرنگتر شدند و این سریال در عمل به یک ملودرام معمولی تبدیل شد. بهویژه ماجرای روابط آرمان بیانی با خانم روانشناس، یک گاف بزرگ در این سریال است، چون این رابطه بهشدت سطحی است و پشتوانه مشخصی ندارد. یعنی مشخص نیست که این روانشناس چرا باید به مردی که دچار خشونت و روانپریشی است و حتی برخورد درست و اخلاقی با او ندارد، علاقهمند شود؟ ضمن اینکه از نظر حرفهای نیز این وضعیت اشتباه است. یعنی به محض برقراری ارتباط عاطفی بین مشاور و بیمار، این تعامل از مسیر اصولی خارج میشود و فرآیند تراپی به پایان میرسد و ادامه دادن آن، به نتیجه درستی ختم نخواهد شد.
استفاده از ستارههای عبوری که نقش کمرنگی در آثار دارند، این روزها در سینما و شبکه خانگی رو به افزایش است. حضور کوتاه پژمان جمشیدی، هومن سیدی و سروش صحت را در این اثر مفید میدانید؟
خیر، به نظرم حضورشان صرفا جنبه ویترینی دارد؛ چون نقشآفرینی چشمگیری از این افراد در «افعی تهران» نمیبینیم.
برخی معتقدند که «افعی تهران» بیشتر به مخاطب آدرس غلط میدهد و در تلاش است با کاشتهای فراوان و برداشتهای کم، بیننده را کنجکاو نگه دارد تا قصه لاغر سریال کشدار جلوه نکند. این نقد را صحیح میدانید؟
بله، دقیقا این نقد درست است. موضوع «افعی تهران» به گونهای است که ظرفیت فراوانی برای جلوهگری دراماتیک داشته؛ هم ماجرای قاتل سریالی، هم زندگی شخصیت محوری و هم قضیه تولید فیلم، قابلیت مانور داستانی، ایجاد نقاط تعلیق و تحرک در فیلمنامه را داشته؛ اما کمکاری شده است و حق مطلب ادا نمیشود. جالب این است که با وجود فضای خالی فراوان در متن فیلمنامه، پیمان معادی و همکارش در نگارش فیلمنامه، پرداختی به جزئیات زندگی یک منتقد سینما نداشتهاند. ما فقط صحنههای تکراری از حضور آرمان بیانی در کلاس نقد فیلم و کار تدریس توسط او را میبینیم؛ درحالیکه در دنیای واقعی، یک منتقد سینما آن هم در شرایطی که بهعنوان استاد در آموزشگاه تدریس میکند، باید زمان زیادی را به تحقیق، مطالعه و بازبینی آثار سینمایی یپردازد؛ اما ناشیگری صورت گرفته در «افعی تهران» این است که تا اینجای کار حتی یک صحنه که آرمان بیانی در حال مطالعه یا تماشای فیلم باشد هم ندیدهایم!
دو حاشیه مهم این سریال در هفتههای اخیر، یکی به ارتباط آرمان بیانی و روانشناسش برمیگردد و دیگری به واکنش او به ناظم مدرسه. پرداختن به این قبیل مسائل که واکنشبرانگیز میشوند را چطور تحلیل میکنید؟
این مسائل بیش از آنکه جنبه دراماتیک داشته باشد، تمهیدی برای حاشیهسازی و جلب توجه مخاطب است و اگر بدبینانه بنگریم، حس انتقامگیری دارد. به نظر می رسد سازندگان «افعی تهران» که محصولشان به لحاظ روایی و داستانی، دچار لکنت است و دور خودش میچرخد و غیر از چند قسمت اولیه، نتوانسته داستان درخوری را ارائه دهد، به سمت داغ کردن فضای رسانهای و حاشیهای رفتهاند تا از این طریق، مخاطب را به ادامه تماشای آن ترغیب و تحریک کنند. فراموش نمیکنیم که پیمان معادی در فیلم «بمب؛ یک عاشقانه» نیز تصویری کاریکاتوریزه و منفی از ناظم مدرسه نشان داده بود که به نظر میرسد این فیلمساز، پیگیر مسائل شخصی خودش است، نه یک مسأله اجتماعی. علاوه بر این نحوه پرداختن به چنین مسائلی در این سریال نقض غرض است. سکانس برخورد با معلم در «افعی تهران» خودش بیماریزاست و به ترویج خشونت در جامعه و بهویژه نسل دانشآموز دامن میزند. بعد از پخش این قسمت، فضای مجازی و بین برخی از مردم پر شد از نفرتپراکنی و ابراز تنفر افراد از معلمها و مرور خاطرات تلخشان از تنبیه شدن توسط معلمان و ناظمها؛ یعنی نتیجه چنین ماجرایی در سریال «افعی تهران»، ظلم به یک قشر زحمتکش و شریف است. همچنین حکایت رابطه عاطفی بیمار با روانشناس، همانطور که عرض کردم، غیراصولی است و بهشدت سطحی طراحی و پرداخت شده و یک رویکرد زرد و سخیف در این سریال محسوب میشود.
منبع:خبرگزاری صبح نو